همواره دوست داشتم روایت زندگی قهرمان های معمولی را بنویسم

به گزارش مجله وبلاگ فروش، زهرا محمودیان در گفت وگو با خبرنگار خبرنگاران (ایبنا) درباره شخصیت کوهیار گفت: مسئله ای که در بعضی داستان ها آزارم می داد این بود که قهرمان داستان آنقدر خارق العاده و بی عیب و نقص بود که احساس می کردم دست نیافتنی است. همواره دوست داشتم روایت زندگی قهرمان های معمولی را بنویسم.

همواره دوست داشتم روایت زندگی قهرمان های معمولی را بنویسم

وی ادامه داد: قهرمان هایی که در بین ما زندگی می نمایند و وجه تمایزشان در انتخاب های درست در بزنگاه هاست نه در قدرت های خارق العاده و ویژگی های خاص. کوهیار، پسری نوجوان و قهرمانی معمولی است که تصمیم می گیرد مسئولیت مهمی را بپذیرد و در این راه با دست وپنجه نرم کردن با مسائل، خودش را می سازد.

نویسنده کتاب کوهیار درباره واقعی بودن یا تخیلی بودن این داستان گفت: کوهیار مستند به واقع نیست؛ ولی روایت زیسته پسربچه های بازیگوش روستایی را درون خود دارد و ثبت نموده است: البته با چاشنی شیرین تخیل!

محمودیان درباره هدفش از نگارش کتاب کوهیار صحبت کرد: معتقدم که بزرگ ترین رسالت ما، امیدآفرینی است و این امید است که سوخت موتور حرکت ما در مسیرهای سخت خواهد بود. نوجوان امروز برای داشتن امید باید به خودباوری برسد تا ایفای نقش کند. از طرفی خانواده اثر بسیار مهمی در پذیرش نقش نوجوان و یاری به ایجاد بستر حرکت و تقویت روحیه خودباوری در او دارد. همه این عناصر در کنار هم مرا به تکمیل پازل کوهیار سوق داد.

وی درباره علت استفاده از متن انگلیسی در داستان گفت: استفاده از متن انگلیسی علت خاصی نداشت و صرفا برای بهتر نشان دادن گفت و گو کوهیار با توریست خارجی بود.

محمودیان در پاسخ به این سؤال که شما در این کتاب از فرهنگ بختیاری و بعلاوه حراست از این فرهنگ صحبت کردید و بچه ها را تشویق به حمایت از فرهنگ سرزمین شان کردید حتی با ساده ترین امکانات؛ چرا به این موضوع پرداختید و دغدغه ذهنی شما چه بود؟ گفت: متأسفانه آنچه که امروزه به سرگشتگی هویت نوجوان امروز دامن می زند، دوری او از بوم و فرهنگ خودش و جست و جوی خودش در دوردست هاست. در صورتی که فرهنگ ما تاروپود هویت ماست و شکافتن آن هزینه زیادی برای ما خواهد داشت. نوجوان امروز برترین نگهبانی است که می تواند شایستگی حفاظت از این گنجینه ارزشمند را داشته باشد؛ ولی به شرط درک ارزشمندی و پذیرفتن آن با دل و جان!

این نویسنده در پایان مطرح نمود: امیدوارم به زودی در رمان های نوجوان، به تماشای قهرمان هایی بنشینم که از دل فرهنگ ما بیرون آمده اند و صدای نوجوان امروز هستند؛ قهرمان هایی که با تماشا شان دل مان برای اعتبار و ارزش شان بتپد و مسیرشان برایمان رفتنی باشد.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران
انتشار: 8 مرداد 1402 بروزرسانی: 8 مرداد 1402 گردآورنده: sale-blog.ir شناسه مطلب: 28015

به "همواره دوست داشتم روایت زندگی قهرمان های معمولی را بنویسم" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "همواره دوست داشتم روایت زندگی قهرمان های معمولی را بنویسم"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید